از آن شبی که بر نگشتی
درد عشق و انتظار، دارم زان شب یادگار!
در آن شب سرد پاییز، آهنگ سفر میکردی!
از رهگذری محنت گیر، دیدم که گذر میکردی!
تو رفتی و دلم غمین شد، قرین آه آتشین شد، از آن شبی که بر نگشتی!
جهان که شادی آفرین بود، به چشم من غم آفرین شد، از آن شبی که بر نگشتی!
از آن شب سرد خزان شبها گذشته، داستان باده و مینا گذشته!
روزگاری بر من تنها گذشته!