سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مسافر کوچولو
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 2
  • کل بازدیدها: 94934



شنبه 90 مرداد 22 :: 6:5 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

حضرت آیت الله حاج سید محمد حسینی متقی نجفی معروف به آیت الله زاده در شامگاه  پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 خورشیدی برابر با 11 رمضان سال 1432ه.ق درگذشت.

مرحوم  آیت‌الله زاده، متولد سال 1301 هجری شمسی و نوه مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) است.


پیکر مطهر این روحانی بزرگوار روز گذشته در بروجن بر روی دستان جمع کثیری از مریدان آن عالم وارسته تشییع و در حسینیه محمدیه بروجن در جوار منزل مسکونی‌اش به خاک سپرده شد.

روحش شادگل تقدیم شما




موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 مرداد 19 :: 12:0 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

طبیعت

 

من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم دستی که صداقت می کاشت
گر چه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم هر پنجره ای
که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود

 


   من نه عاشق بودم
 
و نه دلداده به گیسوی بلند
 
و نه آلوده به افکار پلید
 
من به دنبال نگاهی بودم
   
که مرا از پس دیوانگیم می فهمید
     
آرزویم این بود
      
دور اما چه قشنگ
       
که روم تا در دروازه نور
     
تا شوم چیره به شفافی صبح
      
به خودم می گفتم
       
تا دم پنجره ها راهی نیست
      
من نمی دانستم
      
که چه جرمی دارد
      
دستهایی که تهیست
      
و چرا بوی تعفن دارد
        
گل پیری که به گلخانه نرست
        
روزگاریست غریب
        
من چه خوش بین بودم
         
همه اش رویا بود
          
و خدا می داند
        
سادگی از ته دلبستگیم پیدا بود




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 مرداد 11 :: 4:38 صبح ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

http://fc06.deviantart.net/fs32/f/2008/234/3/c/Ramadan_Kareem_by_hsn2555.jpg

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم/

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی/

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی/

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی/

تو کریمی و دوصد کوه به یک کاه ببخشی/

من گدایم که نیاورده به همره پر کاهی/

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی/

بازکن در که جز این خانه مرا نیست پناهی




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 مرداد 6 :: 9:0 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

دانلود قسمت اول (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت دوم (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت سوم (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت چهارم (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت پنجم (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت ششم (حجم 100 مگابایت)

دانلود قسمت هفتم (حجم 92 مگابایت)




موضوع مطلب :
پنج شنبه 90 مرداد 6 :: 9:0 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی


هر شب می آمد. شب به شب. از کنار پنجره ی اتاق بال می کشید. پرپرکنان می رفت آنسوتر. میان قاب پنجره. روی درخت. نرمای بال هایش را او می شنید. نرم و مخملی. انگار مخمل بال ها را بر شیشه بکشد و رد شود. می رفت. از میان پنجره، پیدا و ناپیدا یک دور به دور درخت تاب می خورد. می رفت سر جای هر شب اش. روی یکی از شاخه های پُر و دَرهمِ درخت. وسط حیاط

پدر می گفت: « فاخته. آن وقت ها به این اسم می خواند. فاخته ای.» 1

اسم پرنده را او هنوز نمی داند. توکا، کاکلی، کوکو، فاخته یا. . .

لابد فاخته است.

هر شب. شب به شب. از نیمه گذشته بلند می شد. کاسه ای آب می آورد. پشت پنجره می گذاشت. به ساعت نگاه نمی کرد. . . تیک. . . تاک. خواب و بیدار بود که او می آمد. می آمد می خواند. تا دم سحر می خواند و می رفت و او نمی دانست، خواب بوده است یا بیدار.

لابد فاخته است.

هر شب. هر شب که می آمد، انگار خودش آبی بود. خاکستری. و صدا، صدایش نارنجی _ پرتقالی. یک نقطه ی نارنجی روی صفحه یِ سیاه. سیاهِ سیاه نه. سیاهِ آبی. یا آبیِ سیاه. بعد صدا را نارنجی، از بالا رها می کرد رویِ سیاه. یک نقطه ی شفاف. تند و گرم. زنده. آن وقت همان آواز قدیمی را
می خواند. همان آواز همیشه را. بعد همه ی پرنده ها پرپرزنان می آمدند. با رنگ هایشان. پرها و نوک های ظریف و قشنگ شان. صداها و آوازهایشان. و قلم می رقصید. می رقصید و می لغزید. روی نارنجی چند تار نازک سرخ، آبی، سبز، زرد و شب آواز پرنده می شد. و او اسم پرنده را هنوز نمی دانست. توکا، کاکلی، کوکو، فاخته یا قمری. . .

صفحه روی گرامافون چرخ می خورد. دایره دایره و دایره های صدا را رها می کرد در فضا. . .

« در این شب یلدا. . . » 2

و همه ی صداها با آواز گرامافون یکی می شد و می شکفت در آوای ساز پدر. و دیگر انگار هیچ صدایی صدا نبود. ترمه و تافته. طاووسی که چتر می گشود و آرام آرام در باغ می گشت. خرام و خرامان. رنگ و وارنگ. و انگشتان باریک و بلند او بر جان ساز. . . یعنی اگر فاخته بخواند، چنین آوازی دارد؟ اصلا آیا می خواند او؟ و اگر می خواند چه رنگی دارد آوازش؟

لابد فاخته است.

هر شب می آمد. شب به شب. از زیر انگشتان باریک و بلند او. از گلوی ساز. بال می تکاند. می آمد. پرپرکنان می رفت آنسوتر. مخملی و نرم. پیدا و ناپیدا. روی شاخه ی درهم. سر جای هرشب اش. و می خواند. از نیمه گذشته کاسه ای آب می آورد او. به ساعت نگاه نمی کرد. . . تیک . . . تاک. تا دم دمای سحر می خواند و می رفت. و او نمی دانست خواب بوده است یا بیدار.

« فاخته. آن وقت ها به این اسم می خواند. فاخته ای.»

صبح. دم دمای صبح خسته و خواب زده بیدار می شود. کاسه ی آب پشت پنجره است. دیشب هیچ پرنده ای نخواند. به ساعت نگاه نمی کند . . .تیک . . .تاک.
چرا دیشب نخواند؟ چرا نخواند؟

« به خواب و بیداری. . . »3

به کاسه ی آب نگاه می کند. تشنه است؟ نه. نمی داند. تب دارد؟ نه. نکند تب داشته باشد؟ نکند تشنه مانده باشد؟ چرا نیامد این پرنده؟ توکا، کاکلی، کوکو، فاخته یا قمری. پس چرا دیشب نیامد او؟ اسم پرنده را هنوز هم نمی داند.

خواب و بیدار می رود پشت پنجره.
پشت پنجره نه حیاطی هست، نه درختی، نه پرنده و نه هیچ آوازی!




موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 مرداد 5 :: 9:14 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

http://img.irna.ir/1390/13900207/30360000/30360000-1205689.jpg




موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 مرداد 5 :: 8:56 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

 
 
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری از آغاز به کار پنجمین جشنواره موسیقی مناطق زاگرس‌نشین کشور در بروجن در دو بخش گروه‌نوازی و تک نوازی در شهرستان بروجن خبر داد.
به گزارش روابط عمومی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری، حسین گنجی گفت: این جشنواره با حضور هنرمندانی از استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، فارس، کردستان، کرمانشاه، کهکلویه و بویراحمد و هرمزگان برگزار می‌شود که هر سال نسبت به سال گذشته از سطح کیفی بالاتری برخوردار بوده است.
وی ادامه داد: این جشنواره در دو بخش گروه‌نوازی و تک‌نوازی در رشته‌های سازهای کوبه‌ای، سازهای کششی، سازهای مضرابی و شاهنامه‌خوانی و مقام‌خوانی برگزار شده که در نهایت در روز اختتامیه افراد و گروه‌های برتر انتخاب و تقدیر می‌شوند.
دبیر پنجمین جشنواره منطقه‌ای مناطق زاگرس‎نشین کشور تصریح کرد: در این جشنواره ارسلان کامکار، علی حافظی، حسین پرنیا از هنرمندان به نام موسیقی ایران به همراه حمید توفیقی بروجنی داوری آثار رسیده به جشنواره را برعهده خواهند‌داشت.
گنجی سطح کمی و کیفی آثار رسیده به دبیرخانه این جشنواره را مطلوب ارزیابی کرد و گفت: از سوی هنرمندان مناطق زاگرس‌نشین ایران 175 اثر در بخش تک‌نوازی و 75 اثر در بخش گروه‌نوازی به دبیرخانه جشنواره ارسال شد که از این تعداد  16 اثر در بخش تک نوازی و 34 اثر در بخش گروه‌نوازی انتخاب شدند.
وی افزود: آثار ارسال شده هنرمندان به دبیرخانه این جشنواره از سوی کاوه معتمدیان دهکردی، فرشاد پورحسینی، سعید اطهری بروجنی، علی ناصری و حسین پرنیا داوری شد.



موضوع مطلب :
چهارشنبه 90 مرداد 5 :: 9:42 صبح ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

عبدالجبار کاکایی
پانزدهم شهریور ماه 1342، در ایلام به دنیا آمد. همان ابتدای تولد به همراه خانواده خود در عراق سکونت گزید و هنگامی که یک سال و نیم بیشتر نداشت با خیل رانده شده گان به ایران بازگشت. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در زادگاه خود گذراند و در سال 1360، دیپلم اقتصاد گرفت. در سال 1361 به تهران آمد و تحصیلات خود را تا مقطع کاردانی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای تربیت معلم ادامه داد. او در سال 1364 وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در سال 1368 به دریافت مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی نایل آمد.
سپس به منظور ادامه ی تحصیل در سال 1371 به جمع دانشجویان دانشگاه آزاد مرکز تهران پیوست و در سال 1373 مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد. کاکایی چندین سال است که در تهران سکونت دارد و کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش می باشد ، اما فعالیت های خود را بیشتر در زمینه ی سرودن شعر ، نقد و بررسی، اجرای برنامه های ادبی در صدا و سیما و فعالیت در مطبوعات متمرکز کرده است.
علاقه ی کاکایی بیشتر معطوف به قالب های غزل و مثنوی است. از کاکایی مقالات و نقدهای فراوانی پیرامون شعر این روزگار در مطبوعات درج شده است. وی تا کنون در برخی از همایش های سراسری شعر که در سطح کشور برگزار گردیده به عنوان دبیر، مدیر اجرایی و عضو هیئت علمی مسئولیت داشته است.
آثار منتشر شده ی وی عبارتند از


1- آوازهای واپسین، مجموعه شعر، همراه ، 1369
2- مرثیه ی روح، مجموعه شعر، حوزه ی هنری، 1369
3- سال های تاکنون، مجموعه شعر، محراب اندیشه، 1372
4- حتی اگر آیینه باشی، مجموعه شعر، اهل قلم ، 1375
5- نگاهی به شعر معاصر ایران، نقد و بررسی، عروج، 1376
6- بررسی تطبیقی ادبیات پایداری جهان، نشر پالیزان، 1380
7- گزیده ادبیات معاصر، شماره ی 7، انتشارات نیستان، 1378
8- زنبیلی از ترانه، منتخب غزل، لوح زرین، 1381
9- فرصت نایاب، مجموعه شعر، انجمن شاعران ایران، 1385
و...

کی بود کی بود از اول ، روز و شبو جدا کرد
ماه و ستاره ها رو تو آسمون رها کرد
کی بود رو شونه ی کوه ترمه ی توری انداخت
از دل ابر تیره برف بلوری انداخت
کی بود کی بود از اول خاک زمین ُ گل کرد
این برهوت خشکُ دوزخ اهل دل کرد
کی بود که آسمونو تو چشم آدما ریخت
به گنبد بلندش ، ستاره ها رو آویخت
کی بود کی بود از اول تو دریا کشتی انداخت
تو چار دیوار دنیا مرغ بهشتی انداخت
کی بود که آدما رو از آسمون رها کرد
بال فرشته ها رو از تنشون جدا کرد
ستاره آی ستاره ، شب زمین سیاهه
چراغ آسمون شو تا فردا خیلی راهه
ما که اسیر شهر آهن و سنگ و دودیم
کاشکی همه بدونیم یه روز فرشته بودیم
(عبدالجبار کاکایی)




موضوع مطلب :