مسافر کوچولو آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
آمار وبلاگ
یکشنبه 94 آبان 3 :: 10:19 صبح :: نویسنده : مرتضی ابدالی
از محبت خارها گل می شود
نتیجه زندگی چیز هایی نیست که جمع می کنیم بلکه قلبهایی است که جذب می کنیم.
بیاییم مهربانی را به یکدیگر هدیه کنیم تا با آرامش و آسایش بیشتری زندگی کنیم.
داشتن دوستان خوب نعمتی است که خداوند به قلبهای مهربان هدیه می کند.
مهربانی را به فردا موکول نکنیم ، امروز هم دیر است ، شاید فردایی در کار نباشد. موضوع مطلب : شنبه 94 اردیبهشت 12 :: 11:38 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
شود تا ظلمتم از بازی چشمت چراغانی
مرا دریاب ، ای خورشید در چشم تو زندانی !
خوش آن روزی که بینم باغ خشک آرزویم را
به جادوی بهار خنده هایت می شکوفانی
بهار از رشک گل های شکرخند تو خواهد مرد
که تنها بر لب نوش تو می زیبد ، گل افشانی
شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من
اگر پیمانه ای از آن به چشمانم بنوشانی
یقین دارم که در وصف شکرخندت فرو ماند
سخن ها برلب «سعدی» قلم ها در کف «مانی»
نظر بازی نزیبد از تو با هر کس که می بینی
امید من ! چرا قدر نگاهت را نمی دانی؟ موضوع مطلب : شنبه 93 اسفند 23 :: 9:47 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
حــــال ما با دود و الــــکل جا نمی آید رفـــیـق زندگــــی کردن به عاشـــق ها نمـــی آیدرفـــیق روحــمان آبستن یک قرن تــنـــها بودن اســت طفل حســرت نوش ما دنیـــا نمی آید رفـــیـــق دستهایت را خـــودت " ها " کن اگر یـــخ کرده اند از لـــب معشوقه هامان "ها " نمی آید رفـــیـــق هضم دلتــنگی برای مـــوج آسان نیست ، آه آب دریـــا بـی سـبب بالا نمی آید رفـــیــق یــا شبیـه این جماعـــت بـاش یـا تنـــها بمان هـــیچکس سمت دل تــــنها نمی آید رفـــــیق التیـام درد هـای مـا فقط مـرگ است و بس حــــال ما با دود و الــــکل جا نمی آید رفـــیـق
موضوع مطلب : یکشنبه 93 آذر 9 :: 8:35 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
موضوع مطلب : یکشنبه 93 آذر 9 :: 8:28 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
قرآن از زبان دکتر علی شریعتی
قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز !
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست... این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و
نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد.
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته، یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”
احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شمارهصفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنانکه ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم.
موضوع مطلب : یکشنبه 93 آذر 9 :: 7:53 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
یک نفر بایـــد بخواند ایل را موضوع مطلب : چهارشنبه 93 آبان 28 :: 8:24 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدائی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی برلب... این حماقت را حکمت خداوند می نامد. «گاندی» موضوع مطلب : پنج شنبه 93 مهر 17 :: 10:44 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
قسم به نام سرداران... موضوع مطلب : سه شنبه 93 شهریور 4 :: 12:19 عصر :: نویسنده : مرتضی ابدالی
دل حساس و زود رنج مرا تاب غم های زندگانی نیست جز سکوت و صفای آغوشت آنچه غم را زداید از دل چیست ؟ شده مدفون به دشت پر گل تو یاد بگذشته های شیرینم خاک تو گور خاطرات من است که در آن از گذشته می بینم موضوع مطلب : |
||