سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
مسافر کوچولو
درباره وبلاگ


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 1
  • بازدید دیروز: 13
  • کل بازدیدها: 95060



پنج شنبه 90 اردیبهشت 29 :: 5:19 عصر ::  نویسنده : مرتضی ابدالی

دود چراغ خورده


عبارت مثلی بالا ناظر بر فقها و روحانیون و همچنین علما و دانشمندان معمری است که برای تحصیل علم و کسب کمال شب زنده داری ها کرده رنج و تعب فراوان را پذیرا شده اند تا بدین مقام و منزلت عالی و متعالی نیل آمده اند .
 در رابطه با این زمره از عالمان رنج دیده و صاحب کمال و معرفت اگر فی المثل بخواهند تعریف و توصیفی کنند اصطلاحاً گفته می شود : فلانی دود چراغ خورده تا به این مقاوم و کمال رسیده است . و بعض : دود چراغ خورد? سینه به حصیر مالیده هم می گویند .
 در این عبارت بحث بر سر دود چراغ است که باید دید در این اصطلاح و عبارت مثلی چه نقشی دارد و ریش? تاریخی آن چیست .
 
 به طوری که می دانیم چراغ آلتی است که در عصر و زمان حاضر به وسیله برق روشنی می بخشد و به صور و اشکال مختلف ، لوله ی و گلوله ی و مسطح و مقعر و محدب و جز اینها در کوی و برزن و خانه و خیابان و کارخانه و هرگونه تأسیسات و کارگاه های دیگر خود نمایی می کند و با اشاره و اصابت انگشت به کلید برق می توان صدها و هزارها و حتی برق شهر عظیم و کشوری را خاموش یا روشن کرد ولی در قرون قدیمه و قبل از اختراع برق ، چراغ در واقع ظرفی بود که درون آن را با چربی و روغن از قبیل پیه ، روغن کرچک ، روغن بزرک ، روغن بیدانجیر که به طور مطلق روغن چراغ می گفته اند و همچنین نفت و امثال آن پر کرده فتیله آلوده را روشن  می کردند و به زندگی روشنی می بخشیدند .
 اگر به تاریخچه طرز تحصیل علما و دانشمندان در قدیم مراجعه کنیم ملاحظه می شود که : همه در کوره ده خود نه مدرس داشتند و نه محضر و نه کتابخانه مرکزی و نه آرشیو و نه بیگانی و نه میکروفیلم ، بلکه بالعکس هیچ چیز که نبود ، به جای خود ، حتی نان و قوت اولیه هم نبود . مجموع ذخیره آنها لقمه نان بیات و خشکه ی بود که پر شال خود می بستند و به مکتب می رفتند .
 طلبه فقیر و بی بضاعت که البته دنیایی استغنا داشت برای آنکه روغن مختصر چراغش در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نگردد فتیله اش را پس از روشن کردن پایین نمی کشید تا حرارت فتیله ، روغن یا نفت مخزن را زیاد بالا نکشد و مصرف نکند ، بلکه فتیله را در همان بالا و وضع اولیه که اصطلاحاً تاجری می گفته اند نگاه می داشت و با آن نور ضعیف ، شب را به صبح می رسانید .
 نور تاجری در چراغ اگر چه کم مصرف و متناسب با وضع مالی طلبه بود ولی این عیب بزرگ را داشت که چون روغن یا نفت به قدر کفایت از مخزن به فتیله نمی رسید لذا دود می زد و در و دیوار و سقف و فضای حجره را آلوده می کرد و طلبه بی چیز آن دود چراغ را می خورد و به تحصیل و مطالعه ادامه می داد تا به مقصد کمال رسد و شاهد مقصود را در آغوش گیرد .
 دود چراغ خوردن تا قبل از اختراع و نورافشانی برق ، در حجرات طلبگی مبتلا به عمومی بود و همه در پرتو نور بی فروغ چراغ های کم سوز و کورسو که دودش تا اعماق سینه و ریتین آنها فرو می رفت به مطالعه می پرداختند تا رفته رفته پلک ها سنگین شوند و چشمان دودآلودشان لحظاتی به خواب روند . 




موضوع مطلب :